سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشه مایه عبرت گرفتن است و از لغزش ایمن می سازد و پشت گرمی می آورد . [امام علی علیه السلام]

یادگارهای ماندگار

بسم الله الرحمن الرحیم

کلبه ای داریم انور اب

روی ان تپه ماهور

بر دلتنگی غروب

وسط شط دعا

پر از یاس نیایش

روشن از عطر حضور همه خوبان جهان

خونه ای پر زامید وارزو

که دران نباشد  گفتگو

یا نداری ویا ناکاری

همه جاعصر خرد

نم نم بارون واز کلبه برون

سایه های مواج سحر

سر درهم بنهاده همه اندوه جهان

تکیه بر طاق ان پنجره نیم باز

بیرون هنوز غوغا ست

از رگبار باران بهاری

وه که چه زیبا

ونستوه وبا شکوه

ومادر ایستاده به نماز

با همه قامت پاک ورساش

ومن هنوز تکیه بر خم ان دیواردژم

در فکر سبز اقاقیهاونسترن

در گستره سبز دعا

با همه جلوه ها

در سفرم

حمید

 

 

 




زائر ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 4:55 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

اه

از ان موقعی که کمک خواستی ولی من جز قطرات اشک برایت نداشتم .

ودلم سوخت در ان نیم روز که نتوانستم باری از مشکلاتت کم کنم .

وبغض گلویم را فشرد.

وتو از صدایم این را فهمیدی ودلداریم دادی .

هرچند ارزو کردن عیب نیست ولی

خواسته ام این بودانقدر توان داشتم که دلت را خوشحال می کردم .

ودر نتیجه رضای باریتعالی را کسب .
***

شاد کردن دل مومن به حساب وکتاب در نمی اید.

ولی من محروم  از ان

هر چند برایت غمگینم ومحزون

وهمیشه دعاگویت

وبا تو مساوات کردم ولی .....

***

در نیمه شبان وروزان

به دعا می نشینم

وبا دست لرزان

ودلی پر از کناه وامید

خدای مهربانم را می خوانم

که تمام حزنت را بزدایت

وتو را در قله شادیها بنشاند

انجا که جز صدای باد صبا

که به ترنم محبت مشغول هست  نشنوی

وشمیم دل افزای روحانیتی با صفا جانت را بنوازد.

***

ومن اینک ارامم وچشم دارم به افق 

لاجوردی وافسونگر

ساکت

اما امیدوار به فضل ان یگانه مهربان

تا ترا هماره در ابرهای بهشتی وشادی

بنشاند.

امین

حمید

 

 

***

 




زائر ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 9:59 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

دلا یاران سه قسمند ار بدانی      زبانیند ونانیند وجانی

به نانی نان بده از در برانش      نوازش کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را بدست ار      به جانش جان بده گر می توانی  

***

با بدان کم نشین که صحبت بد

گر چه پاکی ترا پلید کند 

افتاب به این بزرگی را

لکه ای ابر ناپدید کند

***

با بدان کم نشین که بد مانی         خو پذیر است نفس انسانی

 

حمید

 

  




زائر ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 5:12 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

ان راهی که مطمئن ما را به سر انجام خوب خواهد رساند راهی است که از

باغ خوشگوار محمد وال محمد صلوات الله علیهما عبور می کند.

پس ای دوستان وهمسفران بیاییم از ابشخوری مطمئن اب زندگی بنوشیم

که بقیه راهها به بن بست می رسد.

جنگ هفتاد ودوملت همه را عذر بنه

چون ندیدندوحقیقت ره افسانه زدند

با قرائت وتلاوت قران مجید وتدبر در ایات محکم ومتشابه ان واستفاده از تعلیمات

واحادیث گرانبهای معصومین سلام الله علیهما جان خویش الهی نماییم .

که انهایی که به جایی رسیده اند از این شاهراه الهی عبور نموده اند.

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

چرا ما کسانی را الگوی خویش می گیریم که خود درمانده بودن وبه برکت ائمه نورانی شدن

اگر ضیایی هم داشته باشند.قران کریم واحادیث ائمه سلام الله علیهما وتعلیمات انان

ومراقبه روزانه از اعمال ورفتار وپندار خویش تنها راه رستگاریست .

مشارطه ومراقبه ومحاکمه ومعاقبه

فرمولی کارستان برای ادم شدن است .

پس راهها وطریقهای دیگر وا نهید وتمام رستگاری را در ثقلین بجویید.

که اگر این به عمل رسانید در شاهراه هدایت قدم خواهید زد انشاءالله .

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم

گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم

در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه آصف دوران بروم


والسلم علیکم ورحمت الله وبرکاته

حمید




زائر ::: یکشنبه 86/3/20::: ساعت 6:18 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم

خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم

خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم

بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس
عزیز من که بجز باد نیست دمسازم

هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم

سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم

ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت
غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم

حمید





زائر ::: جمعه 86/3/18::: ساعت 10:47 صبح

<      1   2      
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 15


بازدید دیروز: 38


کل بازدید :450254
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
زائر
خسی بر روی اب بیکران حیات در عالم ملک. تبعیدی که به دنبال راهی برای رسیدن به وطن اصلی هست .من ملک بودم وفردوس برین جایم بود ادم اورد در این دیر خراب ابادم .زائر
 
 
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<