می شود پهنای سبز خاطرات دور را ،در سبد خلوت شب ریخت
انگار که ستاره به تو لبخند بزند
و حجم گذشته، جانت را ببوید !
از پشت نرم ترین خاطرات وعبرتها
باز ترا می بینم ،
در مخملی مه گونه از طراوت وشادابی
لذت بهاران در پیشانی داری !
خنده های شیرین ونمکینت ،
سر زندگی و خوشبختی مرا نوید
ای ائینه دار زیبایی و حیا
نجابتت ،فرشتگان اسمان را به تعظیم واداشته
حرمت نگاه مهربان تو ،امواج هوا را شکافته
چه با شکوهی ،
چه پر سرور ........
جاودانه باشی وهماره سبز
http://tanha20008.blogfa.com/
دلگیر نیستم از تو ،
ای مهربان مهربانان ،عزیز ،حکیم من
چگونه ترا متهم کنم ،
که برگی به زمین نیفتد ،جز به حسابی
و اشکی از چشم نجوشد ،غیر علتی
رنجم اگر فزون می شود ،جز گنج من نیست
دردم اگر ،تو لید می گردد ،جز رشد من نیست
مهربانم ..............
گویش مرا امام متقین کن
وصبر ومحبت مرا عزیز دینداران
غروب دلگیر زندگیم را به فجر شکوفا کننده بدل
و اه سوزان مرا ........به ذکرهای خفیت
مر حمی از خزانه غیبت بر دردهایم بنه
وکار مرا کارستان کن
یا الله مددی