بسم الله الرحمن الرحیم
واذرخشی مرا در بر گرفت وبه بالای ابرهای سفید برد.
انجا سفید بود ونورانی ،پرتوی از رنگین کمانهای همیشه جاویدان
در همسایگی عرش خدا
نرم وسبک چون پری شاد در اغوش نسیم
از کوهها گذشتم واز دریا های مواج وارام وپر شکیب
واز گلستانهای نور وهدایت وزندگی
واز قاصدکهای همیشه در راه وچرخان پرسیدم ،
زندگی چیست ؟
گفت بنده بودن !
ولذت زندگی در چیست ؟
گفت نماز بردن برای او عز وجل
واین بگفت وارام ورقصان دور شد.
لا اله الاالله و والله واکبر ولله الحمد