بسم الله الرحمن الرحیم
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم وهمین باشد
گرفتاری دوستان انقدر تراغمگین می کند که میل نوشتن در تو فروکش می نماید.
غم که امد طراوت وبالندگی وابتکارو ذوق می میرد.
وانگاه دست به قلم می بری ولی نمی توانی بنویسی .
وشعر حافظ عزیز تفسیر می شود.خاطر که ازرده شد نمی تواند تولید بهینه ای کند.
وجز اه جگر سوز نمی توان شنید.واین چنین است غمگینی ما واثارش .
غربت ما دونوع هست یکی اینکه غریبی از وطن اصلی که :
من ملک بودم وفردوس برین جایم بود ادم اورد در این دیر خراب ابادم
دوم: اینکه کسی که با تو همفکر باشد نمی یابی ودر نتیجه در عین اینکه داخل اجتماعی ولی
در غربتی تلخی .
پس ناگزیر باید خودر ابه طراوت بکشیم وجانمان را به اتشی طوری روشن نماییم .
ونماز می خوانیم وکلام خدای یگانه مهربان و احادیث ائمه سلام الله علیهما.
که جانها را به طرب می اورندوشکوفه های اعتقاد وانسانیت می جوشد.
عشقت رسد به فریاد ار چون مثال حافظ قران زبر بخوانی در چارده روایت
والسلام علیکم ........
حمید