بسم الله الرحمن الرحیم
روز طبیعت امسال بیرون نرفتیم .همان سیزده بدر قدیمی !
پسرم بساط جنگلی را در حیاط نسبتا وسیع وجنگل گونه مان
پهن کرده بود.فرشی واتشی وبوی کباب گوجه فرنگی در هوا اشتهای هر تازه واردی را باز می کرد.
کی خرید کرده بود که من خبردار نبودم .برای کوچکترها این موقعیتها غنیمت
ماندگاری است .حیاط که مملو از درختان گوناگون از انجیر گرفته تا گردو والبالو
وگیلاس وشمشاد وهمچنین گلهای زینتی وسبزیهای وحشی ومحلی است ،محیط
جانفزایی در داخل شهر ایجاد نموده ، که هر بیننده ای ارزوی لحظه ای نشستن
در زیران درختها را دارد.
در زمانی که دیو شهر به هر سمتی تنوره می کشدو اثار گذشتگان را به خاک وخون می غلطا ند،
این منظر ه های بدیع می توانند ارامش بخش جانهای خسته در زندگی نکبتی شهری باشند.
زندگی روستایی ویا ان رمه دار بالای کوه که در چمنزار طبیعی وزیر افتاب بهاری
پروانه ها را می شمارد،صفای دیگری دارد.طبیعت بکر وچشمه های جوشان وگلهای
شقایق وحشی وداودی وزنبق وسبزه های نورسته کناره های ابگیرها با
پرواز سنجاقکهای رنگارنگ مناظر بهشتی را به منظر دیدگان می اورد.
وبع بع گوسفندان همراه با پارس سگان مراقب گله وبوی شیر تازه ،و نان تازه پخت زن چوپان
همراه با نشستن بر روی نمد خوش رنگ نو جان را به کهکشان خوشی می برد.
ان دور دستها صدای نی چوپانی گوش را نوازش می دهد،وتو خوشی بالای خوشی می بینی
بهشت اندر بهشت وبه ترنم در می ایی که :
فبای الای ربکما تکذبان پس کدامین نعمتهای پروردگارتان ر ا تکذیب می کنید.
با صدای پسرم از کوه برگشتم وذهنم متوجه چایی اماده شد در کنار اتش هیزم .
وبعد خانواده دور هم عکسی به یادگار گرفتیم وروز طبیعت به خیر وخوشی تمام شد.
حمید